معنی فارسی overconsumed

B1

به طور زیاد مصرف شده، حالتی که در آن چیزی فراتر از سطح عادی یا پایدار مورد استفاده قرار گرفته است.

Consumed in excess, often resulting in depletion or unavailability.

example
معنی(example):

منابع به طور زیاد مصرف شده‌اند که منجر به مشکلات زیست‌محیطی شده است.

مثال:

The resources have been overconsumed, leading to environmental issues.

معنی(example):

پس از اینکه بیش از حد مصرف شد، محصول دیگر در فروشگاه‌ها موجود نبود.

مثال:

After being overconsumed, the product was no longer available in stores.

معنی فارسی کلمه overconsumed

: معنی overconsumed به فارسی

به طور زیاد مصرف شده، حالتی که در آن چیزی فراتر از سطح عادی یا پایدار مورد استفاده قرار گرفته است.