معنی فارسی overconstantness
B1ثابتقدم بودن بیش از حد، حالتی است که در آن فرد تلاش میکند تمام جنبههای زندگی خود را کاملاً ثابت و بدون تغییر نگه دارد.
The quality of being excessively unchanging or unwavering, often leading to inflexibility.
- NOUN
example
معنی(example):
ثابتقدم بودن بیش از حد او باعث شد که در برابر تغییر سختی کشیده شود.
مثال:
Her overconstantness made it hard for her to adapt to change.
معنی(example):
ثابتقدم بودن بیش از حد میتواند منجر به رکود در رشد شخصی شود.
مثال:
Overconstantness can lead to stagnation in personal growth.
معنی فارسی کلمه overconstantness
:
ثابتقدم بودن بیش از حد، حالتی است که در آن فرد تلاش میکند تمام جنبههای زندگی خود را کاملاً ثابت و بدون تغییر نگه دارد.