معنی فارسی overconstant
B1بیش از حد ثابت، به این معنی که فرد به طوری مکرر و بدون وقفه به یک موضوع توجه میکند.
Excessively constant or persistent.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
یادآوریهای بیش از حد او تیم را عصبانی کرد.
مثال:
His overconstant reminders annoyed the team.
معنی(example):
او در چک کردن دوستانش بیش از حد ثابت بود.
مثال:
She was overconstant in checking on her friends.
معنی فارسی کلمه overconstant
:
بیش از حد ثابت، به این معنی که فرد به طوری مکرر و بدون وقفه به یک موضوع توجه میکند.