معنی فارسی overconsiderateness
B1ویژگی یا حالت بیش از حد ملاحظهکاری، به طوریکه فرد به لحاظ عاطفی و اجتماعی بیش از حد توجه به دیگران داشته باشد.
The quality of being excessively considerate.
- NOUN
example
معنی(example):
بیش از حد ملاحظهکاری او گاهی اوقات میتواند به سوءتفاهمها منجر شود.
مثال:
Her overconsiderateness can sometimes lead to misunderstandings.
معنی(example):
بیش از حد ملاحظهکاری تیم، نهایی کردن برنامهها را دشوار کرد.
مثال:
The team's overconsiderateness made it hard to finalize plans.
معنی فارسی کلمه overconsiderateness
:
ویژگی یا حالت بیش از حد ملاحظهکاری، به طوریکه فرد به لحاظ عاطفی و اجتماعی بیش از حد توجه به دیگران داشته باشد.