معنی فارسی overcourtesy
B1رفتار یا نشان دادن ادب و احترام به طرز بیش از حد که ممکن است غیرطبیعی به نظر برسد.
Excessive politeness or courtesy that may feel insincere.
- NOUN
example
معنی(example):
مؤدب بودن بیش از حد او باعث شد دیگران احساس ناراحتی کنند.
مثال:
His overcourtesy made others feel uncomfortable.
معنی(example):
او با اصرار بر حمل چمدانهای همه، رفتار بیش از حد مؤدبانهای نشان داد.
مثال:
She displayed overcourtesy by insisting on carrying everyone's bags.
معنی فارسی کلمه overcourtesy
:رفتار یا نشان دادن ادب و احترام به طرز بیش از حد که ممکن است غیرطبیعی به نظر برسد.