معنی فارسی overcovetous

B1

طمع بیش از حد به چیزی که ممکن است به دیگران آسیب برساند.

Having an excessive desire to possess something.

example
معنی(example):

طبیعت بیش از حد طمع‌کار او باعث شد که به دوستانش حسادت کند.

مثال:

Her overcovetous nature led her to envy her friends.

معنی(example):

او در مورد رفتار بیش از حد طمع‌کارانه‌اش نسبت به کالاهای لوکس هشدار داده شد.

مثال:

He was warned about his overcovetous behavior towards luxury items.

معنی فارسی کلمه overcovetous

:

طمع بیش از حد به چیزی که ممکن است به دیگران آسیب برساند.