معنی فارسی overcovetously
B1به طرز بیش از حد طمعکارانه به چیزی یا کسی نگاه کردن یا فکر کردن.
In a manner that shows excessive desire or jealousy.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طرز بیش از حد طمعکارانهای به جواهرات زیبا نگاه کرد.
مثال:
She looked overcovetously at the beautiful jewelry.
معنی(example):
او به طرز بیش از حد طمعکارانهای درباره سبک زندگی لوکس صحبت کرد.
مثال:
He spoke overcovetously about the luxurious lifestyle.
معنی فارسی کلمه overcovetously
:به طرز بیش از حد طمعکارانه به چیزی یا کسی نگاه کردن یا فکر کردن.