معنی فارسی overcunningness
B2کیفیت یا حالت زیرکی بیش از حد، که ممکن است به فریب و عدم اطمینان منجر شود.
The quality of being excessively clever or sly, often leading to manipulation.
- NOUN
example
معنی(example):
زیرکی بیش از حد او باعث شد مردم به انگیزههای او بیاعتماد شوند.
مثال:
Her overcunningness made people distrustful of her motives.
معنی(example):
زیرکی بیش از حد شرکت در مذاکرات به شکست معامله منجر شد.
مثال:
The company's overcunningness in negotiations led to a failed deal.
معنی فارسی کلمه overcunningness
:کیفیت یا حالت زیرکی بیش از حد، که ممکن است به فریب و عدم اطمینان منجر شود.