معنی فارسی overdaintily

B1

به شکل بیش از حد ظریف و یا با احتیاط.

In an excessively delicate or refined manner.

example
معنی(example):

او به طرز بسیار ظریفی در اتاق حرکت کرد و توجه همه را جلب کرد.

مثال:

She moved overdaintily across the room, catching everyone's eye.

معنی(example):

او به طرز بسیار ظریفی برای گردهمایی غیررسمی لباس پوشید.

مثال:

He dressed overdaintily for the casual gathering.

معنی فارسی کلمه overdaintily

:

به شکل بیش از حد ظریف و یا با احتیاط.