معنی فارسی overdescant
B1عملی که در آن فرد بهطور غیرضروری و بیش از حد بر روی نقاط قوت یا زیباییهای یک موضوع تأکید میکند.
To sing or speak in an elaborate manner, often excessively emphasizing certain elements.
- VERB
example
معنی(example):
خواننده تصمیم گرفت که آواز خود را با صدای بلندتر بخواند تا احساس بیشتری به آن ببخشد.
مثال:
The singer chose to overdescant her vocal performance to enhance the emotion.
معنی(example):
او معمولاً داستانهای خود را بیش از حد توصیف میکند و آنها را غیرقابل باور میسازد.
مثال:
He tends to overdescant his stories, making them less believable.
معنی فارسی کلمه overdescant
:عملی که در آن فرد بهطور غیرضروری و بیش از حد بر روی نقاط قوت یا زیباییهای یک موضوع تأکید میکند.