معنی فارسی overdignifiedly
B1به صورتی بیش از حد معتبر و با شکوه، به طوری که ممکن است احساس غیرطبیعی ایجاد کند.
In an excessively dignified or formal manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طرز بسیار بزرگی صحبت کرد که باعث ناراحتی حضار شد.
مثال:
He spoke overdignifiedly, which made the audience uneasy.
معنی(example):
او به طرز بسیار بزرگی به همتایانش در طول رویداد پرداخت.
مثال:
She overdignifiedly addressed her peers during the event.
معنی فارسی کلمه overdignifiedly
:
به صورتی بیش از حد معتبر و با شکوه، به طوری که ممکن است احساس غیرطبیعی ایجاد کند.