معنی فارسی overdisciplining

B1

بیش از حد تنبیه کردن، مجموعه‌ای از روش‌ها و رفتارهای انضباطی که ممکن است به صورت افراطی انجام شود و بر سلامت روان و اعتماد به نفس فرد تأثیر منفی بگذارد.

The act of administering excessive discipline or punishment.

example
معنی(example):

معلم به خاطر بیش از حد تنبیه کردن دانش‌آموزانش مورد انتقاد قرار گرفت.

مثال:

The teacher faced criticism for overdisciplining her students.

معنی(example):

والدین نگران تأثیرات بیش از حد تنبیه بر اعتماد به نفس فرزندانشان هستند.

مثال:

Parents worry about the effects of overdisciplining on their children's self-esteem.

معنی فارسی کلمه overdisciplining

: معنی overdisciplining به فارسی

بیش از حد تنبیه کردن، مجموعه‌ای از روش‌ها و رفتارهای انضباطی که ممکن است به صورت افراطی انجام شود و بر سلامت روان و اعتماد به نفس فرد تأثیر منفی بگذارد.