معنی فارسی overdredged
B1به معنای اینکه مکانی به صورت بیش از حد از خاک و مواد برداشت شده باشد، که میتواند عواقب منفی داشته باشد.
Having been excessively dredged, resulting in adverse effects.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دریاچه بیش از حد گلبرداری شده بود که باعث مشکلات زیستمحیطی شد.
مثال:
The lake was overdredged, which caused environmental issues.
معنی(example):
سازههای بیش از حد برداشت شده معمولاً زمان زیادی برای بهبودی نیاز دارند.
مثال:
Overdredged areas often take a long time to recover.
معنی فارسی کلمه overdredged
:
به معنای اینکه مکانی به صورت بیش از حد از خاک و مواد برداشت شده باشد، که میتواند عواقب منفی داشته باشد.