معنی فارسی overflap

B1

بیش از حد روی هم افتادن، زمانی که دو یا چند قسمت یا شیء هم‌پوشانی زیادی پیدا می‌کنند.

To cover over or overlap excessively.

example
معنی(example):

دو طرح به راحتی روی هم می‌افتند و ظاهری گیج‌کننده ایجاد می‌کنند.

مثال:

The two designs tend to overflap, creating a confusing look.

معنی(example):

اگر بخش‌ها را در ارائه‌تان بیش از حد روی هم بیندازید، دنبال کردن آن دشوار خواهد بود.

مثال:

If you overflap sections in your presentation, it will be hard to follow.

معنی فارسی کلمه overflap

: معنی overflap به فارسی

بیش از حد روی هم افتادن، زمانی که دو یا چند قسمت یا شیء هم‌پوشانی زیادی پیدا می‌کنند.