معنی فارسی overfoot
B1بیش از حد پا گذاشتن؛ اشاره به تجاوز از حدود تعیین شده در اندازهها یا مقیاسها.
To measure or extend beyond the planned dimensions.
- VERB
example
معنی(example):
او به طور تصادفی اندازهگیریهای پروژه را بیش از حد کرد.
مثال:
He accidentally overfooted the measurements for the project.
معنی(example):
بیش از حد کردن به معنی فراتر رفتن از ابعاد برنامهریزی شده است.
مثال:
To overfoot means to exceed the planned dimensions.
معنی فارسی کلمه overfoot
:
بیش از حد پا گذاشتن؛ اشاره به تجاوز از حدود تعیین شده در اندازهها یا مقیاسها.