معنی فارسی overfreely

B1

به صورت بیش از حد آزاد، به معنای بیان یا عمل کردن بدون محدودیت‌های متعارف.

In an excessively free manner, referring to expressing or acting without conventional restraints.

example
معنی(example):

او نظرش را به صورت بسیار آزاد بیان کرد، بدون اینکه احساسات دیگران را در نظر بگیرد.

مثال:

She expressed her opinion overfreely, without considering others' feelings.

معنی(example):

اگر به طور بسیار آزاد عمل کنی، ممکن است کسی را رنج بدهی.

مثال:

If you act overfreely, you might offend someone.

معنی فارسی کلمه overfreely

: معنی overfreely به فارسی

به صورت بیش از حد آزاد، به معنای بیان یا عمل کردن بدون محدودیت‌های متعارف.