معنی فارسی overgirt
B1بستن یا محط کردن به طور شدید، به ویژه در مورد لباس یا سلاح.
Having been encircled or fastened tightly, usually referring to clothing or armor.
- VERB
example
معنی(example):
جنگجوی باستانی با کمربند سنگین بیش از حد محاصره شده بود.
مثال:
The ancient warrior was overgirt with a heavy belt.
معنی(example):
او به عنوان بخشی از لباس مراسمی خود، کمربند بیش از حد بسته بود.
مثال:
He wore an overgirt as part of his ceremonial attire.
معنی فارسی کلمه overgirt
:
بستن یا محط کردن به طور شدید، به ویژه در مورد لباس یا سلاح.