معنی فارسی overgrace
B1اضافه کردن محبت یا زیبایی به چیزی به طور غیرطبیعی.
To embellish or excessively refine with grace.
- VERB
example
معنی(example):
رقاص به نظر میرسید حرکاتش را بیش از حد باGrace انجام داد، که آنها را مصنوعی میکرد.
مثال:
The dancer seemed to overgrace her movements, making them look artificial.
معنی(example):
او تمایل دارد سخنرانیهایش را با تعریفهای بیش از حدپر کنه.
مثال:
He tends to overgrace his speeches with excessive compliments.
معنی فارسی کلمه overgrace
:
اضافه کردن محبت یا زیبایی به چیزی به طور غیرطبیعی.