معنی فارسی overgovernment

B2

حکومت یا نظارت به صورت بیش از حد، که ممکن است منجر به محدودیت‌هایی برای افراد شود.

Excessive government control or regulation that restricts individual liberties.

example
معنی(example):

شهروندان درباره حکومت بیش از حد در جامعه خود شکایت کردند.

مثال:

The citizens complained about overgovernment in their community.

معنی(example):

حکومت بیش از حد می‌تواند نوآوری و آزادی شخصی را محدود کند.

مثال:

Overgovernment can stifle innovation and personal freedom.

معنی فارسی کلمه overgovernment

: معنی overgovernment به فارسی

حکومت یا نظارت به صورت بیش از حد، که ممکن است منجر به محدودیت‌هایی برای افراد شود.