معنی فارسی overgraduated

B1

حالت یا شرایطی که فرد احساس کند که تحصیلاتش بسیار از نیاز بازار کار فراتر رفته است.

To have earned more qualifications or degrees than necessary for professional success.

example
معنی(example):

پس از سال‌ها مطالعه، او احساس کرد که بیش از حد فارغ‌التحصیل شده است.

مثال:

After years of studies, he felt overgraduated.

معنی(example):

برخی بر این باورند که بسیاری از دانشجویان بدون مهارت‌های واقعی بیش از حد فارغ‌التحصیل شده‌اند.

مثال:

Some believe that many students are overgraduated without real-world skills.

معنی فارسی کلمه overgraduated

: معنی overgraduated به فارسی

حالت یا شرایطی که فرد احساس کند که تحصیلاتش بسیار از نیاز بازار کار فراتر رفته است.