معنی فارسی overhappiness

B1

احساس شادی بیش از حد، که ممکن است باعث احساس ناپسند در دیگران شود.

The state of being excessively happy.

example
معنی(example):

شادی بیش از حد او باعث شد بقیه احساس ناراحتی کنند.

مثال:

His overhappiness made everyone else feel uneasy.

معنی(example):

شادی بیش از حد بچه‌ها در طول جشن عفونی بود.

مثال:

The children's overhappiness was contagious during the festival.

معنی فارسی کلمه overhappiness

: معنی overhappiness به فارسی

احساس شادی بیش از حد، که ممکن است باعث احساس ناپسند در دیگران شود.