معنی فارسی overheaped

B1

انباشته شدن زیاد و بی‌نظم مواد یا اشیا.

Having been piled up excessively and often disorganized.

example
معنی(example):

بعد از طوفان، باغ با برگ‌ها انباشته شده بود.

مثال:

The garden was overheaped with leaves after the storm.

معنی(example):

آن‌ها گاراژ را با مبلمان قدیمی انباشته شده یافتند.

مثال:

They found the garage overheaped with old furniture.

معنی فارسی کلمه overheaped

: معنی overheaped به فارسی

انباشته شدن زیاد و بی‌نظم مواد یا اشیا.