معنی فارسی overheating
B1بیشگرم شدن، حالتی که در آن دما بیش از حد معمول میشود و میتواند منجر به آسیب شود.
The condition of becoming excessively hot, which can lead to damage.
- verb
- noun
verb
معنی(verb):
To heat excessively.
معنی(verb):
To become excessively hot.
noun
معنی(noun):
A situation where something is overheated.
example
معنی(example):
ماشین در طول رانندگی طولانی شروع به بیشگرم شدن کرد.
مثال:
The car started overheating during the long drive.
معنی(example):
بیشگرم شدن میتواند به موتور آسیب بزند اگر سریعاً به آن رسیدگی نشود.
مثال:
Overheating can damage the engine if not addressed quickly.
معنی فارسی کلمه overheating
:
بیشگرم شدن، حالتی که در آن دما بیش از حد معمول میشود و میتواند منجر به آسیب شود.