معنی فارسی overillustrating
B1بیش از حد تصویرگری کردن، یعنی استفاده از تصاویر و گرافیکهای بسیار در یک متن یا ارائه که ممکن است پیام اصلی را مخدوش کند.
The act of adding excessive illustrations to a piece of work, potentially obscuring the main message.
- VERB
example
معنی(example):
او نکات خود را با گرافیکهای غیرضروری بیش از حد تصویرگری میکند.
مثال:
He is overillustrating his points with unnecessary graphics.
معنی(example):
بیش از حد تصویرگری میتواند ارائه شما را گیجکننده کند.
مثال:
Overillustrating can make your presentation confusing.
معنی فارسی کلمه overillustrating
:
بیش از حد تصویرگری کردن، یعنی استفاده از تصاویر و گرافیکهای بسیار در یک متن یا ارائه که ممکن است پیام اصلی را مخدوش کند.