معنی فارسی overimitated
B1فعل گذشته: به طور نادرست یا بیش از حد از دیگران تقلید شده است.
To have excessively copied or mimicked someone or something.
- VERB
example
معنی(example):
بازیگر شخصیت خود را در فیلم بیش از حد تقلید کرد.
مثال:
The actor overimitated his character in the movie.
معنی(example):
او به خاطر اینکه بیش از حد سبکهای دیگران را تقلید کرده، مورد انتقاد قرار گرفت.
مثال:
She was criticized for having overimitated the styles of others.
معنی فارسی کلمه overimitated
:
فعل گذشته: به طور نادرست یا بیش از حد از دیگران تقلید شده است.