معنی فارسی overimitating
B1فعل حال استمراری: به طور نادرست یا بیش از حد از دیگران تقلید میشود.
The act of excessively copying someone or something in real-time.
- VERB
example
معنی(example):
او حرکات رقصی را که در تلویزیون دید، بیش از حد تقلید میکند.
مثال:
He is overimitating the dance moves he saw on TV.
معنی(example):
بیش از حد تقلید کردن میتواند خلاقیت خود را خفه کند.
مثال:
Overimitating can stifle one's own creativity.
معنی فارسی کلمه overimitating
:
فعل حال استمراری: به طور نادرست یا بیش از حد از دیگران تقلید میشود.