معنی فارسی overindulgent
B2بیش از حد لذت بردن یا تسهیل در نیازها و خواهشهای دیگران، به ویژه در مورد خوراک یا تفریحات.
Excessively generous or lenient in providing for someone's desires or needs.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او در تربیت فرزندانش بیش از حد indulgent است و همیشه به آنها هر چیزی که میخواهند میدهد.
مثال:
She is overindulgent with her children, always giving them everything they want.
معنی(example):
عادات بیش از حد indulgent او در بعد از زندگی به مشکلات سلامتی منجر شد.
مثال:
His overindulgent habits led to health problems later in life.
معنی فارسی کلمه overindulgent
:
بیش از حد لذت بردن یا تسهیل در نیازها و خواهشهای دیگران، به ویژه در مورد خوراک یا تفریحات.