معنی فارسی overintellectuality
B2بیش از حد فکری بودن، وضعیت یا کیفیتی که در آن یک موضوع یا بحث بیش از حد به جنبههای نظری و مشکل پرداخته شده است.
A quality characterized by excessive focus on intellectual aspects, potentially hindering understanding.
- NOUN
example
معنی(example):
بیش از حد فکری بودن بحث آن را برای عموم غیرقابل دسترس کرد.
مثال:
The overintellectuality of the debate made it inaccessible to the general public.
معنی(example):
نوشتار او به دلیل بیش از حد فکری بودن، بسیار سخت خوانده میشد.
مثال:
Her writing suffered from overintellectuality, making it hard to read.
معنی فارسی کلمه overintellectuality
:
بیش از حد فکری بودن، وضعیت یا کیفیتی که در آن یک موضوع یا بحث بیش از حد به جنبههای نظری و مشکل پرداخته شده است.