معنی فارسی overinterested
B1بیش از حد علاقهمند، به معنای داشتن علاقهای بیش از حد معمول به موضوعی.
Having an excessive interest in something.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او به نظر میرسید که به شایعات بیش از حد علاقهمند است.
مثال:
He seemed overinterested in the gossip.
معنی(example):
بیش از حد علاقهمند بودن میتواند دیگران را ناراحت کند.
مثال:
Being overinterested can make others uncomfortable.
معنی فارسی کلمه overinterested
:
بیش از حد علاقهمند، به معنای داشتن علاقهای بیش از حد معمول به موضوعی.