معنی فارسی overinterestedness
B1علاقهمندی بیش از حد، تمایل بسیار زیاد به موضوع یا موقعیت خاص.
The state of being excessively interested.
- NOUN
example
معنی(example):
علاقه بیش از حد او به موضوع برای همه آشکار بود.
مثال:
Her overinterestedness in the topic was apparent to everyone.
معنی(example):
معلم به علاقه زیاد او به پروژههای علمی اشاره کرد.
مثال:
The teacher noted his overinterestedness in science projects.
معنی فارسی کلمه overinterestedness
:
علاقهمندی بیش از حد، تمایل بسیار زیاد به موضوع یا موقعیت خاص.