معنی فارسی overinterference

B1

دخالت بیش از حد، وارد شدن به فعالیت یا موضوعی به شیوه‌ای که باعث ایجاد مشکلات می‌شود.

Excessive interference in a situation.

example
معنی(example):

دختر بچه با دخالت بیش از حدش در بازی، بازیکنان را ناراحت کرد.

مثال:

The child's overinterference in the game upset the players.

معنی(example):

دخالت بیش از حد او در کار من، تمرکز را دشوار کرد.

مثال:

Her overinterference with my work made it hard to focus.

معنی فارسی کلمه overinterference

: معنی overinterference به فارسی

دخالت بیش از حد، وارد شدن به فعالیت یا موضوعی به شیوه‌ای که باعث ایجاد مشکلات می‌شود.