معنی فارسی overleave
B1بیش از حد رها کردن، واگذاری مسئولیتها به دیگران در حالی که باید آنها را انجام دهید.
To leave something behind excessively and irresponsibly.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت برخی از کارها را بیش از حد رها کند تا اطمینان حاصل کند که کارها به طور کامل انجام میشود.
مثال:
He decided to overleave some tasks to ensure thoroughness.
معنی(example):
اگر مسئولیتهای خود را بیش از حد رها کنید، ممکن است دیگران مجبور شوند بار را به دوش بکشند.
مثال:
If you overleave your responsibilities, others may have to pick up the slack.
معنی فارسی کلمه overleave
:
بیش از حد رها کردن، واگذاری مسئولیتها به دیگران در حالی که باید آنها را انجام دهید.