معنی فارسی overlight
B2روشن کردن یا نورپردازی یک فضا یا شیء به طوری که بیشازحد طبیعی و بیش از حد باشد.
To illuminate something excessively, making it brighter than is natural or comfortable.
- VERB
example
معنی(example):
هنرمند تصمیم گرفت که نقاشی را بیش از حد روشن کند تا اثر روشنتری بگیرد.
مثال:
The artist decided to overlight the painting for a brighter effect.
معنی(example):
شما نباید یک اتاق را بیش از حد روشن کنید، زیرا میتواند به چشمها آسیب برساند.
مثال:
You should not overlight a room, as it can be harsh on the eyes.
معنی فارسی کلمه overlight
:
روشن کردن یا نورپردازی یک فضا یا شیء به طوری که بیشازحد طبیعی و بیش از حد باشد.