معنی فارسی overmagnified
B1بزرگنمایی شده، به حالتی اشاره دارد که در آن چیزی به شکل غیرمعمول یا نادرست بزرگتر از آنچه که هست نشان داده شده است.
Enlarged or exaggerated beyond normal or reasonable proportions.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
عکس به نظر خیلی بزرگنمایی شده میرسید و جزئیات آن بسیار مبهم بود.
مثال:
The photograph looked overmagnified, making the details too fuzzy.
معنی(example):
او اعتقاد داشت که رسانهها وضعیت را بیش از حد بزرگنمایی کردهاند.
مثال:
He felt that the media overmagnified the situation.
معنی فارسی کلمه overmagnified
:
بزرگنمایی شده، به حالتی اشاره دارد که در آن چیزی به شکل غیرمعمول یا نادرست بزرگتر از آنچه که هست نشان داده شده است.