معنی فارسی overmagnifying
B1بزرگنمایی کردن، به عمل جالبی اشاره دارد که در آن چیزی به شکل نادرست و بیش از حد بزرگتر از آنچه که هست، نمایان میشود.
The process of exaggerating or inflating something beyond its true proportions.
- VERB
example
معنی(example):
منتقد نویسنده را متهم به بزرگنمایی جنبههای احساسی داستان کرد.
مثال:
The critic accused the author of overmagnifying the emotional aspects of the story.
معنی(example):
او در مصاحبه، موفقیتهایش را بیش از حد بزرگنمایی میکند.
مثال:
She is overmagnifying her achievements in the interview.
معنی فارسی کلمه overmagnifying
:
بزرگنمایی کردن، به عمل جالبی اشاره دارد که در آن چیزی به شکل نادرست و بیش از حد بزرگتر از آنچه که هست، نمایان میشود.