معنی فارسی overmeasures
B1اقداماتی که بیشتر از حد نیاز انجام میشود، بهویژه به منظور حفظ امنیت یا سلامت.
Actions taken that are excessive or more than necessary, often in the context of safety or health.
- noun
noun
معنی(noun):
Excessive measure; surplus.
example
معنی(example):
دولت تدابیر زیادی برای اطمینان از ایمنی عمومی اتخاذ کرد.
مثال:
The government took overmeasures to ensure public safety.
معنی(example):
اقدامات زیاد شرکت منجر به سردرگمی بیشتری نسبت به وضوح شد.
مثال:
The company's overmeasures led to more confusion than clarity.
معنی فارسی کلمه overmeasures
:
اقداماتی که بیشتر از حد نیاز انجام میشود، بهویژه به منظور حفظ امنیت یا سلامت.