معنی فارسی overmost

B1

Overmost به معنای بالاترین یا در بالاترین نقطه است.

The highest in position; situated above others.

example
معنی(example):

بالا‌ترین لایه رنگ لایه‌ای است که قابل مشاهده است.

مثال:

The overmost layer of paint is the one that is visible.

معنی(example):

در بالاترین موقعیت، او می‌توانست همه چیز زیر را ببیند.

مثال:

In the overmost position, he could see everything below.

معنی فارسی کلمه overmost

: معنی overmost به فارسی

Overmost به معنای بالاترین یا در بالاترین نقطه است.