معنی فارسی overnet
B1فناوری شبکهای که به اتصال و ارائه خدمات بهتر کمک میکند.
A type of network technology designed for improved service and connectivity.
- OTHER
example
معنی(example):
این شرکت برای ارائه خدمات بهتر اقدام به شبکهسازی مجازی کرده است.
مثال:
The company operates overnet to provide better services.
معنی(example):
فناوری اورنت اجازه میدهد که ارتباط بهتری برقرار شود.
مثال:
Overnet technology allows for enhanced connectivity.
معنی فارسی کلمه overnet
:
فناوری شبکهای که به اتصال و ارائه خدمات بهتر کمک میکند.