معنی فارسی overnigh
B1ماندن یا گذراندن شب در یک مکان، معمولا برای راحتی یا سفر.
To stay for the duration of the night at a place, typically for comfort or travel.
- VERB
example
معنی(example):
ما تصمیم گرفتیم شب را در جشنواره بمانیم.
مثال:
We decided to stay at the festival overnight.
معنی(example):
اگر میخواهید سفر طولانی داشته باشید، بهتر است شب را در هتلی اقامت کنید.
مثال:
If you want to travel far, it's best to overnight at a hotel.
معنی فارسی کلمه overnigh
:
ماندن یا گذراندن شب در یک مکان، معمولا برای راحتی یا سفر.