معنی فارسی overnimble

B2

بسیار چابک و سریع در حرکات، بیشتر از آنچه که معمولاً نیاز است.

Exceptionally quick and agile in movement, more than what is typically necessary.

example
معنی(example):

ژیمناستیک‌کار به طرز فوق‌العاده چابک بود و حرکات را بدون زحمت انجام می‌داد.

مثال:

The gymnast was overnimble, performing moves effortlessly.

معنی(example):

واکنش‌های فوق‌العاده چابک او به او کمک کرد تا در بازی پیروز شود.

مثال:

His overnimble reactions helped him win the game.

معنی فارسی کلمه overnimble

: معنی overnimble به فارسی

بسیار چابک و سریع در حرکات، بیشتر از آنچه که معمولاً نیاز است.