معنی فارسی overnormally
B1به شکلی غیرمعمول، اشاره به حالتی که به طور عادی انتظار میرود نیست.
In a manner that is more than normal, deviating from expected behaviors or standards.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور غیرمعمولی پاسخ داد و همه را در اتاق شگفتزده کرد.
مثال:
She responded overnormally, surprising everyone in the room.
معنی(example):
رفتار او به طرز غیرمعمولی برای این مراسم پرشور بود.
مثال:
His behavior was overnormally enthusiastic for the occasion.
معنی فارسی کلمه overnormally
:
به شکلی غیرمعمول، اشاره به حالتی که به طور عادی انتظار میرود نیست.