معنی فارسی overobsequiously

B2

به شیوه‌ای که در آن اطاعت و خدمتگزاری به‌طور افراطی و غیرطبیعی انجام شود.

In an excessively obedient or servile manner.

example
معنی(example):

او در جلسه به طور بیش از حد اطاعتی رفتار کرد.

مثال:

He acted overobsequiously during the meeting.

معنی(example):

او به طور بیش از حد اطاعتی با رئیسش صحبت کرد.

مثال:

She spoke overobsequiously to her boss.

معنی فارسی کلمه overobsequiously

: معنی overobsequiously به فارسی

به شیوه‌ای که در آن اطاعت و خدمتگزاری به‌طور افراطی و غیرطبیعی انجام شود.