معنی فارسی overobsequiousness
B2حالت یا کیفیت اطاعت و خدمتگزاری بیش از حد و غیرطبیعی.
The quality of being excessively submissive or servile.
- NOUN
example
معنی(example):
بیش از حد اطاعتی او برای همه در مهمانی مشهود بود.
مثال:
His overobsequiousness was evident to everyone at the party.
معنی(example):
بیش از حد اطاعتی رفتار او تعجبآور بود.
مثال:
The overobsequiousness of his behavior was surprising.
معنی فارسی کلمه overobsequiousness
:
حالت یا کیفیت اطاعت و خدمتگزاری بیش از حد و غیرطبیعی.