معنی فارسی overpartial
B1به معنی بیش از حد جانبدار، به نوعی از قضاوت یا نظر دادن گفته میشود که به صورت نامتوازن به یک طرف تمایل دارد.
Excessively biased or favoring one side in judgment or opinion.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او به طور مکرر به خاطر قضاوتهایش متهم به شدت جانبدارانه میشود.
مثال:
He is often accused of being overpartial in his judgments.
معنی(example):
بررسی شدیداً جانبدارانه او از فیلم به نظر عادلانه نمیرسید.
مثال:
Her overpartial review of the film did not seem fair.
معنی فارسی کلمه overpartial
:
به معنی بیش از حد جانبدار، به نوعی از قضاوت یا نظر دادن گفته میشود که به صورت نامتوازن به یک طرف تمایل دارد.