معنی فارسی overpitched

B1

به حالتی اشاره دارد که در آن ادعاها یا توصیف‌ها به شکلی غیر منطقی و اغراق‌آمیز بیان شده‌اند.

Describing something in an exaggerated way, often leading to distrust.

verb
معنی(verb):

To bowl the ball such that it bounces closer to the batsman than a good length, allowing the batsman to hit it easily

example
معنی(example):

تاکتیک‌های فروش بیش از حد جذاب، مشتریان را مردد کرد.

مثال:

The overpitched sales tactics made customers skeptical.

معنی(example):

ادعاهای بیش از حد جذاب او درباره محصول باعث نارضایتی شد.

مثال:

His overpitched claims about the product caused dissatisfaction.

معنی فارسی کلمه overpitched

: معنی overpitched به فارسی

به حالتی اشاره دارد که در آن ادعاها یا توصیف‌ها به شکلی غیر منطقی و اغراق‌آمیز بیان شده‌اند.