معنی فارسی overpitching

B1

به عملی اطلاق می‌شود که در آن یک محصول یا خدمت به طرز غیر واقعی و فراتر از واقعیت معرفی می‌شود.

The act of promoting something to an excessive degree, possibly leading to disappointment.

verb
معنی(verb):

To bowl the ball such that it bounces closer to the batsman than a good length, allowing the batsman to hit it easily

example
معنی(example):

بیش از حد جذاب بودن ممکن است به ضرر برگردد و مشتریان بالقوه را دور کند.

مثال:

Overpitching can backfire and turn potential customers away.

معنی(example):

بازاریاب به خاطر معرفی بیش از حد محصولاتش شناخته شده است.

مثال:

The marketer is known for overpitching their products.

معنی فارسی کلمه overpitching

: معنی overpitching به فارسی

به عملی اطلاق می‌شود که در آن یک محصول یا خدمت به طرز غیر واقعی و فراتر از واقعیت معرفی می‌شود.