معنی فارسی overpracticing
B1بیش از حد تمرین کردن، به تمرینی اشاره دارد که به طور غیرضروری یا بیش از حد انجام میشود و میتواند اثرات منفی بر روی فرد داشته باشد.
The act of practicing excessively or beyond what is necessary, often leading to negative consequences.
- VERB
example
معنی(example):
او بیش از حد برای کنسرت پیانو تمرین میکند.
مثال:
She is overpracticing for the piano recital.
معنی(example):
بیش از حد تمرین کردن میتواند منجر به ناامیدی و خستگی شود.
مثال:
Overpracticing can lead to frustration and burnout.
معنی فارسی کلمه overpracticing
:
بیش از حد تمرین کردن، به تمرینی اشاره دارد که به طور غیرضروری یا بیش از حد انجام میشود و میتواند اثرات منفی بر روی فرد داشته باشد.