معنی فارسی overpratice
B1بیش از حد تمرین کردن، به تکرار مکرر و بیش از حد حرکات یا سخنرانیها اشاره دارد که ممکن است به کیفیت نهایی آسیب برساند.
To practice something excessively, often leading to a performance that seems forced or unnatural.
- VERB
example
معنی(example):
دوست من معمولاً برای سخنرانیهایش بیش از حد تمرین میکند.
مثال:
My friend tends to overpratice his speeches.
معنی(example):
بیش از حد تمرین کردن میتواند اجرای شما را غیرطبیعی جلوه دهد.
مثال:
Overpraticing can make the performance seem unnatural.
معنی فارسی کلمه overpratice
:
بیش از حد تمرین کردن، به تکرار مکرر و بیش از حد حرکات یا سخنرانیها اشاره دارد که ممکن است به کیفیت نهایی آسیب برساند.