معنی فارسی overpraticed

B1

بیش از حد تمرین شده، به حالتی اشاره دارد که در آن چیزی به طور نامتناسبی تمرین شده و نتیجتاً از طراوت و تازگی آن کاسته می‌شود.

Describing something that has been practiced too much, resulting in a loss of freshness or spontaneity.

example
معنی(example):

او احساس کرد که سخنرانی‌اش بیش از حد تمرین شده و فاقد خودانگیختگی است.

مثال:

He felt his speech was overpraticed and lacked spontaneity.

معنی(example):

یک ارائه بیش از حد تمرین شده می‌تواند توجه تماشاگران را از دست بدهد.

مثال:

An overpraticed presentation can lose the audience's interest.

معنی فارسی کلمه overpraticed

: معنی overpraticed به فارسی

بیش از حد تمرین شده، به حالتی اشاره دارد که در آن چیزی به طور نامتناسبی تمرین شده و نتیجتاً از طراوت و تازگی آن کاسته می‌شود.