معنی فارسی overquarter
B1عبور کردن از یک چهارم سناریو یا برنامه زمانبندی.
To exceed a quarter in time or performance.
- VERB
example
معنی(example):
پروject به دلیل تأخیرهای غیرمنتظره در حال گذشت از ربع سال است.
مثال:
The project is running overquarter due to unexpected delays.
معنی(example):
آنها انتظار دارند این ماه از مهلتهای خود عبور کنند.
مثال:
They expect to be overquarter on their deadlines this month.
معنی فارسی کلمه overquarter
:
عبور کردن از یک چهارم سناریو یا برنامه زمانبندی.